داوري و كارشناسي پيش از انتشار مقاله/
كتاب، و نقد و بررسي آن پس از انتشار، دو اصل ديگر در طراحي مهندسي فرهنگي
حوزة نشر كتاب در كشور است كه ميبايست از سوي متولّيان امور فرهنگي، اعمّ
از نويسندگان و ناشران و مؤسّسات علمي نشر و مسئولان و مديران اجرايي، مدّ
نظر و نصبالعين قرار گيرد. در اين باره چند نكته را بايد يادآور شد:
يك.
توليد يك اثر كه عليالقاعده حاصل انديشه و ذوق و هنر نويسنده يا
پديدآورندة آن است، بايد مطابق با اصول و قواعد معتبر و استاندارد نشر يك
كارِ علمي يا هنري باشد. كاستيها و ناكارآمديهاي ساختاري و اجرايي قوانين
نشر در كشور باعث نابساماني مسائل انتشار كتاب شده است. از اين رو،
بازنگري در دستورالعملها و آييننامههاي مربوط به آن، نخستين گام براي
برونرفت از اين معضل فرهنگي است.
دو. اصول
توليد آثار علمي يا هنري براي كارشناسان و پديدآورندگان آن ناشناخته نيست.
كسي كه دست به قلم ميگيرد يا ناشري كه قرارداد نشر كتاب را ميبندد، بايد
هم با اصول توليد اثر و هم با مسائل اخلاقي و حقوقي نشر آشنا باشد. طبيعي
است اين كه همة نويسندگان يا ناشران و مؤسسات علمي نشر قادر به رعايت همة
اصول فنّي و حقوقي نشر در همة مراحل آن باشند، توقّعي دور از انصاف است.
ليكن رعايت حداكثري ضوابط لازم است. پديدآورنده بايد در تمامي مراحل توليد
اثر علمي يا هنري، اصول علمي و آكادميك را ـ البته پس از بررسيهاي اوليه
و تهية پيشنويس طرح تحقيقاتي (پروپوزال) خود ـ مراعات كند، چنانكه در
تحقيق كتابخانهاي كه مبتني بر مراجعه به منابع دست اول و معتبر است، ذكر
مشخصات آنها و نحوة كاربرد مطالب در اثر ضروري به نظر ميرسد. در اينجاست
كه پديدآورندگان پختهخوار و بداخلاق كه خود را در برابر نوشتههايشان
مسئول و پاسخگو نميدانند و از تيغ نقد ديگران هم بيم و هراس ندارند، و
پايمالكردن حقوق معنوي ديگران برايشان عادي است، نام خود را به جاي نام
عالمان ديگر حك ميكنند و از سرقت يك جمله گرفته تا ثبت تمامي يك كتاب به
نام خود ابايي ندارند. صاحب اين قلم كه در طول پانزده سال حيات فرهنگي
خود، هم در تحقيق و تصحيح و ترجمه و ويرايش و هم در مديريت اجرايي يك
مؤسسه پژوهشي توفيق خدمت را داشته است، اگرچه خود را منزّه از خطا و لغزش
نميداند و همواره سپاسگزار منتقدان منصف و دلسوز بوده است، پيوسته دغدغة
مسائل فرهنگي، خصوصاً در حوزة نشر كتاب و متون كلاسيك را داشته است. نوشتن
اين سلسله مباحث آسيبشناسي، مُثبِت اين مدعاست.
با
اين توضيح وارد اين مبحث ميشوم كه گام اول براي پيشرفت در توليد آثار
علميِ منطبق با اصول استاندارد و شناختهشده، اين است يك نويسنده يا مؤسسة
علمي انتشاراتي از نقد خود شروع كند. خودمشتمالي و خودشكني مقدّم بر
شاخشكني و نقد ديگران است. طبيعي است كه مشق نانوشته غلط ندارد و تا مرد
سخن نگفته باشد، عيب و هنرش هم نهفته خواهد ماند و به قول ادبا «من صنّف
فقد استُهدِف»، هركس بنويسد، خود را هدف قرار داده است. پس بايد پاسخگوي
نوشتههاي خود باشد. از اين رو نويسنده و ناشر بايد هر دو ملتزم به رعايت
اصول اخلاق حرفهاي باشند.
سه.
در فرآيند توليد اثر، بديهي است كه نويسنده و ناشر دچار لغزشها و خطاهايي
ميشوند كه صرفاً با داوري پيش از انتشار و نقد پس از انتشار ـ كه البته
هم بهتر است نقد حضوري باشد و هم مكتوب ـ هر دو به بلوغ علمي و كمال فكري
و حرفهاي نزديك ميشوند. از اين رو سزاوار است كه هر نويسنده يا مترجم يا
مصححي، پيش از آنكه اثر خود را به ناشر بسپارد، نسخهاي از كار خود را
براي بررسي و نظرخواهي، به دو يا سه كارشناس و متخصص آن موضوع بدهد و
نظرات سازنده و مفيد آنان را مدّ نظر قرار دهد. با
اين كار ـ در صورتي كه متن حروفچيني شده را داده باشد كه بهتر است همين
كار را بكند ـ هم لغزشهاي روشي و محتوايي و علمي او گوشزد ميگردد، هم تا
اندازهاي از خطاهاي مطبعي او كاسته ميشود. در اين صورت اگر حاصل كار خود
را به ناشر پيشنهاد دهد، بالطبع ناشر در داوري و بررسي كارشناسي زودتر به
نتيجه ميرسد و فرآيند عقد قرارداد سرعت بيشتري ميگيرد. حال اين سؤال
مطرح ميشود: آيا ناشران معتبر و مؤسسات علمي و پژوهشي كه كار نشر هم
ميكنند ـ يعني حاصل پژوهشهاي محققان را در قالب كتاب منتشر ميسازند ـ
اين روند را طي ميكنند؟ عليالقاعده مؤسسات علمي ميبايست فراتر از اين
مراحل، اصول استاندارد نشر كتاب را رعايت كنند و هر اثر را در مسير داوري
و كارشناسي ويژه به تأييد و تصويب برسانند. متأسفانه واقعيت جامعه علمي ما
جز اين است. چه عيبي بزرگتر از اين كه اين مراكز، به رغم بودجههاي كلان
دولتي، در اين مورد قصور و كوتاهي ميكنند. به قول شاعر عرب كه ميگويد:
ولم اَرَ في عيوب الناس عيباًكنقص القادرين علي التمام
يعني
در ميان عيوب مردم، خطايي بزرگتر از اين نيست كه كساني كه ميتوانند كاري
را به كمال انجام دهند، كوتاهي و اهمال ميكنند، به اخلاق حرفهاي خود عمل
نميكنند و جامعة علمي را دچار آسيبهاي فرهنگي ميسازند. اينجاست كه به
ضرورت داوري پيش از انتشار در زمينههاي مختلف توليد يك اثر پي ميبريم.
زيرا داوري و ارزيابي و سنجش علمي مقاله، هم ضامن حفظ اعتبار آن مؤسسة
علمي است و هم باعث اعتبار نويسنده و مترجم و مصحح ميشود. داوري خدمت
بيمنّت به محقق و نويسنده و ناشر است. داور هم خطاهاي ويرايشي نويسنده را
گوشزد ميكند و هم لغزشهاي مطبعي ناشر را و هم توصيههاي او در بهبود آن
اثر كارساز و سودمند خواهد بود. البته نويسنده مقاله يا مصحح متن، ملزم
ميشود كه اخلاقاً حق معنوي داور را مراعات و در مقدمة كار از او و ناشر
ذكري به ميان آورد، هرچند داور وظيفة خود را بر اساس قراردادي كه با ناشر
دارد، انجام ميدهد و باعث حفظ و افزايش حيثيت او نيز ميشود. مركز پژوهشي
ميراث مكتوب در ماده 4 قراردادهاي خود، مصحح راملزم كرده است كه آنچه ياري
و خدمات علمي به وي ميرساند از جمله تهيه تصاوير نسخ خطي، مقابله با
تصوير نسخه اساس، نمونهخواني، نمايهسازي و ... در مقدمه نسخه نهايي خود
ذكر كند.
ماهنامة گزارش ميراث با اين انگيزه راهاندازي شد تا با درج اخبار نشر كتاب و چاپ مقالاتي
كوتاه در نقد آثار مصححان و ناشران معتبر، اين فرصت را براي ديگر مراكز
علمي انتشاراتي ايجاد كند تا آنها هم اخبار منشورات خود را به همراه نقد و
بررسي آثار ديگر مؤسسات عرضه كنند و فضاي گفتوگوي بيشتر براي
استانداردسازي مسائل نشر فراهم شود.
ماهنامه،
اخيراً گزارشي از انتحال پاياننامه چاپ نشدة يك استاد سرشناس ارائه كرد
كه مؤسسهاي علمي غفلتاً آن را به نام كس ديگري چاپ و پخش كرده بود. اين
اطلاعرساني مورد توجه محافل علمي قرار گرفت. همچنين داستان پاياننامة
ديگري را چاپ كرد كه دانشجويي در مقطع كارشناسي ارشد سالها قبل رسالة خود
را با نمرة 16 دفاع كرده بود و ديگري عيناً و بيكم و كاست و فزوني آن را
براي مقطع دكتري ارائه داد و با نمرة 20 از آن دفاع كرد.
و باز ماهنامه خبر داد كه ناشري دانشگاهي اثري را چاپ كرده است كه اتفاقاً آن اثر در حوزة مباحث نسخهشناسي بود و در گزارش ميراث هم نقدي بر آن چاپ شده بود، ولي به نظر ميرسد كه آن كتاب اصلاً مورد
داوري پيش از انتشار قرار نگرفته، و اين غفلت در داوري، به جايزة كتاب فصل
هم راه يافته بود و متأسفانه كتاب در آيين اهداي جوايز مورد تقدير قرار
گرفت. احتمالاً اگر آن داوران محترم نقد كوتاه گزارش ميراث بر اين كتاب را خوانده بودند، بعيد بود كه نمرة جايزه آفرين را ميدادند.
حال
وضع مراكز علمي انتشاراتي كه چنين است، چه انتظاري از ناشران غيرعلمي
داريم. ناشري با سابقة بيش از سي سال تجربه، اخيراً رماني از گابريل
گارسيا ماركز را چاپ كرد كه خاطراتي از .... است. از اينكه ادارة كتاب
وزارت ارشاد به اين كتاب مجوز داده يا نه خبري نداريم، ولي ناشر كتاب ـ كه
سركار خانم.... است ـ اگر حتي سطر اول آن را خوانده بود، البته اگر حمل بر
صحت كنيم ـ بعيد بود كه آن را چاپ ميكرد. پرواضح است كه اين ناشران
داوراني جز خود ندارند. يعني اگر ادارة كتاب ناشران را ملزم كند كه هر
كتاب را به يكي دو داور خُبره و معتبر بدهند، وبعد نسبت به
عقد قرارداد با مؤلف يا مترجم تصميم بگيرند، كار به دستور جمعآوري كتاب
نميكشد كه اين كار احتمالاً نشر جلدسفيدي يا زيرزميني، آن را رونقي
دوچندان ميدهد. بنابراين داوري پيش از انتشار هم براي ناشر معمولي لازم
است و هم براي مؤسسات علمي.
مركز پژوهشي ميراث مكتوب براي چاپ مقاله در فصلنامة علميـ ترويجي آينة ميراث،
برگهها و فرمهايي را طراحي كرده است كه آنها را به همراه مقاله، براي
حداقل دو داور جهت اظهارنظر ميفرستد. غالباً اين اظهارنظرها همراه با
توصيهها، پيشنهادها، گرفتن اغلاط مطبعي و خطاهاي مؤلف در روش نگارش مقاله
است و تنها پس از انجام اصلاحات است كه مقاله براي چاپ پذيرفته ميشود.
در
روند كار چاپ كتاب، دقتي بيش از اين لحاظ ميشود. نخست مصحح اثر بايد
دربارة اهميت اثر و ضرورت تحقيق آن مقالهاي ارائه دهد كه در آينةميراث قابل چاپ باشد. سپس اثر پيشنهادي براي دو داور ارسال ميشود. مصحح ملزم
است تصويري از نسخة اساس كار خود را ارائه دهد. مقابلة گزينشي و اتفاقي ـ
اوراقي از كار او با نسخه، به دست كارشناسان مركز انجام ميشود تا ميزان
دقّت و صحّت تصحيح ارزيابي شود. در صورت تأييد نهايي كار از سوي داوران،
فرايند عقد قرارداد با مصحح طي خواهد شد. مصحح اخلاقاً موظّف به ذكر
كارهايي است كه مركز روي اثر انجام داده و به آن اعتبار بخشيده است. برخي
از مصححان گاه جزئيات را ذكر و به نحو لطفآميزي از همكاران مركز
سپاسگزاري ميكنند.
مركز پژوهشي ميراث مكتوب، با راهاندازي فصلنامة آينة ميراث،
پيش از همه خود منتقد آثار و متون چاپكردة خود بوده است. يك نسخه به
منتقد داده ميشود تا نظرات انتقادي خود را اعم از ذكر اغلاط مطبعي، ذكر
بدخوانيهاي مصحح و اشكالات فنّي نشر را بيان كند. برگزاري بيش از شصت
نشست نقد و بررسي كتاب براي نقد حضوري و رو در رو، دليل ديگري است كه
اين مركز انتقاد از خود و خودشكني و خودمشتمالي را ـ به تعبير استاد
باستاني پاريزي ـ آغاز كرده كه اتفاقاً دستاوردهاي علمي ارزندهاي در پي
داشته است، برخي از كتابهايي كه توفيق چاپ دوم را داشت، تمام اصلاحات و
نقدهاي مكتوب و غيرمكتوب در آنها اعمال شد و كار با شكل پيراستهتر و
مقبولتري انتشار يافت.