ماجرای نویسندگان ممنوعالقلم در دولت روحانی چیزی است که از انکار تا
اثبات آن راهی طولانی طی شد اما این موضوع تا توسط مدیران فرهنگی ثابت شود،
دستمایه هجمههای بسیار شد.
الهه خسروییگانه: «خیلی از نویسنده ها ممنوعالقلم
شده بودند و ما آنها را به صریح القلم تبدیل کردیم. بروند قلم بزنند و هر
چه می خواهند بنویسند، البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور
هستند و وطن دوست هستند و علاقه مند به این کشور هستند.»
همین جمله حسن روحانی در گزارش صد روزه خود به مردم ایران، کافی بود تا موج جدیدی از اعتراضها و هجمهها نسبت به او بالا بگیرد.
این نخستین بار نبود که روحانی صحبت ممنوعالقلمها را پیش میکشید. پیش
از این نیز او در مبارزات انتخاباتی ریاستجمهوری با اشاره به وضعیت فرهنگ
در دولت گذشته، از این موضوع سخن گفته بود.
اما وقتی روحانی دوباره در گزارش صد روزهاش و رو به دوربین صداوسیما
از ممنوعالقلمها حرف زد، دیگر کاسه صبر منتقدان و مخالفانش لبریز شد.
بدین ترتیب، یکی دیگر از جنجالها علیه دولت روحانی و وزارت ارشاد شکل
گرفت.
در وهله اول این حجتالاسلام رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای فرهنگی
اجتماعی صدرا بود که در یادداشتی، نسبت به این سخنان رییسجمهور اعتراض
کرد. او در نوشته خود که در خبرگزاری فارس منتشر شد، گفت نویسنده
ممنوعالقلم وجود ندارد، و چنین تعبیری زاییده توهمات مشاوران رییسجمهور
است.
او از روحانی خواست که مستندات خود در اینباره را منتشر
کند: «آقای رئیس جمهور فرمودند که در این 100 روز، خیلی از نویسنده ها
ممنوعالقلم شده را به سریعالقلم تبدیل کردیم. باید پرسید اولاً این
ممنوعالقلمها چه کسانی هستند؟ ثانیاً چه کسی و به چه دلیلی اینها را
ممنوعالقلم کرده بود؟ آیا این حرف زاییده توهّمات مشاوران جناب آقای دکتر
روحانی است یا خیر، برای آن اسناد و مدارک موجه وجود دارد؟ مطمئناً رئیس
محترم جمهور قصد مشوّش کردن اذهان عمومی را ندارند؛ بنابراین این انتظار
وجود دارد که ضمن انتشار سریع فهرست ممنوعالقلمها، عامل ایجاد ممنوعیت را
نیز معرفی کنند تا افکار عمومی روشن شود.»
او در یادداشت خود همان حرفی را زد که بعد از او تقریبا تمام مسئولان
سابق وزارت ارشاد یکصدا آن را تکرار کردند: «در جمهوری اسلامی ایران، هیچ
کس تاکنون ممنوعالقلم نشده است.»
احمد کمالینژاد، سرپرست موقت اداره کتاب در دولت یازدهم، که در دوره
ریاست محمد اللهیاری در دولت دهم نیز مسئولیت داشت نخستین کسی بود که به
سخنان روحانی واکنش نشان داد: «۲۶ سال در وزارت ارشاد سابقه فعالیت دارم و
تاکنون با موضوع نویسنده ممنوعالقلم برخورد نکردهام چون چنین نویسندگانی
نداشتهایم.»
بعد نوبت به سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد در دولت دهم بود که طی مصاحبه
مفصلی با روزنامه جامجم سخنان رئیسجمهور را زیر سئوال برد: ««به گونهای
این موضوع بیان میشود که انگار یک صف طولانی از نویسندگان در کشور
نمیتوانند قلم بزنند.»
محسن پرویز، معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت احمدینژاد نیز گفت که
«تاکنون درباره نویسندگان ممنوعالقلم در وزارت ارشاد نشنیدهام. در
دورهای که من در وزارت ارشاد کار میکردم، چیزی به نام نویسنده
ممنوعالقلم نداشتیم که لیستی در این زمینه باشد که وزیر یا معاون وزیر
گفته باشند این افراد ممنوعالقلم هستند. اگر هم در دولت دهم این اتفاق
افتاده باشد، باز هم از چشم ما دور مانده است و ما در این زمینه چیزی
نشنیدهایم. اساس کار در حوزه فرهنگ معطوف به اثر بود نه پدیدآورنده و من
نمیدانم آیا چنین اتفاقی افتاده است یا نه؟»»
دست آخر هم این بهمن دری، جانشین پرویز در دولت دهم بود که به کلی منکر
وجود نویسندگان ممنوعالقلم شد: ««ما چیزی به نام نویسنده ممنوعالقلم
نداشتیم، یعنی نداریم و پیش از بنده هم نداشتهاند.»
او تاکید کرد: «حتی ما بسیاری را داشتیم که معاند انقلاب بودند که از
طریق ناشران مجوز کتابهایشان اخذ شده است. حتی کانون نویسندگان در تبعید
داریم که با انقلاب میانه خوبی ندارند، کتابهای آنها در حال حاضر به
چاپهای دوم و سوم رسیده است.»
نویسندگان دیگری هم کم کم به میدان آمدند. محمدرضا سرشار گفت که نه تنها
نویسنده ممنوعالقلم نداریم که متاسفانه آثار نویسندگانی که در خارج از
کشور با رکیکترین کلمات درباره شخصیتهای مهم مملکتی صحبت میکنند، چاپ
میشود. او این اتفاق را از شگفتیهای حکومتداری در ایران دانست.
جنجال در حال بالا گرفتن بود و کمکم منتقدان و مخالفان با صدای بلندتری
از رییسجمهور و وزیر ارشاد میخواستند که مستنداتی در خصوص
ممنوعالقلمها ارائه کنند. در نهایت مسئولان وزارت ارشاد این کار را
کردند.
آب پاکی را سیدعباس صالحی معاون فرهنگی علی جنتی روی دست همه ریخت. او ۹
دیماه در مصاحبهای با روزنامه ایران به صراحت از فهرست سیاهی سخن گفت که
در آن نویسندگان ممنوعالقلم درج شده بود: «در حیطه ناشران تعلیقی مجموعه
اسامی محدودتری وجود داشت، اما در بحث ممنوعالقلمها تعداد بیشتری در
فهرست به قولی سیاه قرار داشتند. با وجود این هر دو نمونه بدون هیچ سند
کتبی و رسمی رخ میدادند.»
او گفت: «افرادی بودند که ایراد چندانی در محتوای نوشتههای آنان نبود
یا اگر هم بود امکان برطرف ساختنش با اصلاحیه وجود داشت. برخی از
نویسندهها در دوره قبل اعلام شده بود که کارشان منتشر نشود. ممکن است که
این دستور به شکل کتبی و بخشنامهای ابلاغ نشده باشد اما به صورت شفاهی
ابلاغ و اعمال میشد.»
بدین ترتیب، برای نخستین بار موضوع نویسندگان ممنوعالقلام توسط مقامات
رسمی، نه تنها مطرح شد که درباره آن و رفع مشکلاتشان هم سخن به میان آمد.
شاهد این مدعا هم نه تنها انتشار کتابهایی بود که سالها در وزارت ارشاد
متوقف شده بود، که سخنان علی جنتی بعد از نشست مشترک با وزیران بود.
دو ماه بعد از سخنان صالحی علی جنتی، به دیدار وزیر اطلاعات رفت. در
جلسهای که مجموعه معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد با معاونان ذیربط وزارت
اطلاعات داشتند درباره نویسندگان ممنوعالقلم صحبت به میان آمد. صحبتی که
برآیند آن به روایت وزیر ارشاد چنین بود: «وزارت اطلاعات در دولت قبل اعلام
کرده بود که کتابهای یکسری از نویسندگان نباید چاپ شود. با توجه به
همفکریهای انجامشده، تصمیم گرفتیم هیچ کتابی را به دلیل نویسندگان آن رد
چاپ نکنیم. چاپ کتاب ضوابطی دارد که با توجه به آن ضوابط عمل میکنیم، اگر
مشکلی نباشد کتاب چاپ میشود، اما اگر مشکلی داشته باشد آن مشکل یا اصلاح
میشود یا کتاب در نهایت چاپ نمیشود، در نهایت به کتاب نگاه میکنیم نه به
نویسنده».
ممنوعالقلمها از سایه بیرون آمدند اما اعتراض به وجود آنها و نفی
آنان به صورت کلی، دستمایه یکی دیگر از هجمههایی بود که افراطیون نسبت به
دولت روحانی آن را پیریزی و عملی کردند.
خبر آنلاین
|