جمعه 7 ارديبهشت 1403 19:58
photograph momaiez
nima Chekhov
کتاب های پیشنهادی
تازه های نشر
بررسي كارنامه مصطفي مستور؛ چاپ

پرسه‌اي 4 دقيقه‌اي در عمارت‌هاي كوتاه و معماري‌هاي بلند

علي خدايي در نشست بررسي آثار و كارنامه ادبي مصطفي مستور، بعضي از داستان‌هاي وي را به عمارت‌هاي كوتاه و بعضي ديگر را به معماري‌هاي بلند مرتبه تشبيه كرد. مستور هم گفت: تأثيرگذاري داستان بر مخاطب بيش از 4 دقيقه طول نمي‌كشد.

به گزارش خبرنگار فارس، نشست بررسي كارنامه مصطفي مستور، ‌نويسنده، با عنوان «از عشق روي پياده‌رو تا من گنجشك نيستم» عصر ديروز در شهر كتاب مركزي تهران برگزار شد.
در اين نشست، علاوه بر مصطفي مستور؛ زري نعيمي،‌ علي خدايي و ‌غلامرضا خاكي حضور داشتند و علي‌اصغر محمدخاني نيز مطابق روال نشست‌هاي شهر كتاب، مديريت جلسه را بر عهده داشت.

* فعاليت‌هاي ميان‌رشته‌اي در آثار مستور مشهود است

در ابتداي اين نشست محمدخاني درگذشت مترجم، عكاس، ‌نقاش، ‌مجسمه‌ساز، مهدي سحابي را به اهل قلم و فرهنگ تسليت گفت و در مورد كارنامه آثار مستور، اظهار داشت: مستور نويسنده‌اي معاصر است كه بسياري از اهل ادبيات و داستان با وي آشنا هستند. من از اواخر دهه 60 با داستان‌هاي اين نويسنده آشنا شدم، تا اينكه در سال 1379 كتاب روي ماه خداوند را ببوس، منتشر شد.
وي افزود: وقتي اين رمان را خواندم در آن زمان در پي بحث‌هايي بوديم كه چه ميزان انديشه و فعاليت‌هاي بين رشته‌اي مي‌تواند در حوزه ادبيات كمك كند.
محمدخاني تأكيد كرد:‌ احساس كردم كار مستور، كاري متفاوت است؛ البته با آثاري كه در آن زمان منتشر مي‌شد.‌ دغدغه‌هايي كه مستور در حوزه مسائل معنوي و ديني دارد، متفاوت با افرادي است كه در اين حوزه كار مي‌كنند. مستور به خوبي با ادبيات داستاني آشنا است و آن فعاليت‌هاي ميان‌رشته‌اي در آثار وي تجلي دارد. مستور با فلسفه دين، ‌آشنا است و اين امر در آثار او بازتاب دارد.
محمدخاني افزود: مستور به خوبي سينما را مي‌شناسد و آثار ارائه شده وي نشان از دغدغه اين نويسنده در اين امر مهم دارد. همچنين مسائلي چون عشق، مرگ، ‌زندگي، ‌اندوه، ‌فرزند در آثار وي بازتابي متفاوت با ديگر آثار دارد.

* زن در داستان‌هاي مستور، پديده‌اي ماوراءالطبيعي است

همچنين زري نعيمي (منتقد) درباره كارنامه مستور گفت: در سال 1385 پس از خواندن كتاب «استخوان خوك و دستان جذامي» در صدد مطالعه ديگر آثار مستور برآمدم تا نگاه جامع‌تري به اين نويسنده داشته باشم.
نعيمي ادامه داد: بر آثار مستور تا كنون 2 نقد نگاشته‌‌ام كه هر كدام به صورت جداگانه چاپ شد. اولين نقد مربوط به نقش زن و آثار مستور است با عنوان «سربريدن زن با پنبه ملكوت» كه متأسفانه اين عنوان در مجله زنان به نام «شي مقدس در حريم خانه» منتشر شد.
وي اضافه كرد: نقد ديگرم بر آثار مستور كه در جهان كتاب منتشر شد، نقد تمامي آثار مستور تا آن زمان را در بر مي‌گرفت كه اين نقد هم يك نگاه انتقادي و هم يك نگاه مثبت و دوگانه بود.
اين منتقد تصريح كرد: در پيگيري‌هاي آثار مستور به مطالعه كتاب «من گنجشك نيستم» پرداختم كه پس از مطالعه آن سعي داشتم ببينيم آيا پس از چندين سال ديدگاه مستور تغيير كرده و آيا حرف‌هايي را كه آن زمان بيان كرده، باز هم خواهد گفت يا خير. به خصوص پس از كتاب «من گنجشك نيستم» با اين ديد به سراغ مستور رفتم.
وي ادامه داد:‌متأسفانه و يا خوشبختانه، متوجه شدم در حال حاضر هم چيزي فراتر از آن دو نقد ندارم.
وي گفت: اگر بخواهم به صورت كارنامه‌اي كار مستور را بررسي كنم، البته در حيطه زن، درباره آثار مستور همان حرف‌ها را خواهم زد.
نعيمي ادامه داد: ‌يكي از امتيازات آثار مستور درگيري شديد ذهني است كه وي ايجاد مي‌كند؛ چه با مخاطب و منتقد، چه با خواننده حرفه‌اي و يا عام. ‌مستور نويسنده‌اي است كه نمي‌توانم با كنار گذاشتن تعداد كاري از وي بگويم كه نويسنده ديگر حرفي ندارد، ولي اين چالش همچنان ادامه خواهد داشت.
وي ادامه داد: آنچه از مستور بيان و شنيده مي‌شود مستوري است كه كتاب‌ها به ما معرفي كرده است؛ يعني شخصيتي داستاني كه خود آثار اين نويسنده از كسي به نام مستور ساخته است كه ممكن است ربطي هم به مصطفي مستور نداشته باشد.
نعيمي گفت: با توجه به كارنامه مستور، ‌تقسيم‌بندي سه‌گانه‌اي را درباره مصطفي مستور بيان مي‌كنم: مستور سخنران، مستور فيلسوف و مستور داستان‌نويس.
نعيمي خاطرنشان كرد: ‌مستور در حيطه داستان‌نويسي بسيار قوي و قدرتمند است و بسيار پسنديده عمل مي‌كند و برخي نقاط از حيطه داستان خارج شده و در قالب شخصيت‌ها به صورت سخنران درمي‌آيد.
اين منتقد اضافه كرد: گاه اين سخنراني عرفاني، گاهي عاطفي و گاهي فلسفي است. به نظر من وجود اين دو يعني مستور سخنران و فيلسوف به قسمت داستان‌نويس اين نويسنده لطمه‌هاي جدي وارد كرده است.
اين منتقد افزود: بايد ديد چرا چنين اتفاقي رخ مي‌نمايد و آيا اين اتفاق درست در زمينه داستان است و چرا در برخي نقاط با مستور سخنران و فيلسوف مواجه‌ايم.
نعيمي تأكيد كرد: در بازخواني دوباره به اين نتيجه رسيدم نويسنده‌اي به نام مصطفي مستور دو رويكرد فرهنگ قدسي و فرهنگ داستاني و غيرقدسي دارد. نقاطي كه فرهنگ قدسي حاكم است اثري از داستان ديده نمي‌شود و نقاطي كه فرهنگ داستاني حاكم است ما شكل‌گيري داستاني را مي‌بينيم.
وي در پايان اضافه كرد: نگاه مستور به زن كاملا قدسي است و زن يك پديده واقعي و يك موجود بشري در آثار مستور نيست، بلكه زن در داستان‌هاي وي پديده‌اي ماوراءالطبيعي است و حتي از اين فراتر زن جايگزين خداوند در هستي است.

* تقسيم‌بندي سه گانه داستان‌هاي مستور

در ادامه، علي خدايي، نويسنده، درباره آثار مستور گفت: علاوه بر اينكه آثار مستور را مي‌خواندم با آن درگير مي‌شدم، البته در اين ميان با تجربيات گذشته خود نيز درگير شدم. 10 سال پيش كه اولين اثر وي را مطالعه كردم فردي 41 ساله بودم كه بسياري مسائل را پشت سر گذاشته بودم.
اين نويسنده گفت: در نوع لذت من كنكاش و جدل اضافه شده بود. انسان‌هايي كه در كتاب «روي ماه خداوند را ببوس» هستند گويي همه به شكلي ديگر نگاه مي‌كنند و درگير مسائلي خاص هستند. شخصيت‌هاي آثار مستور مطلب و چيزي اضافه‌تر از خودشان دارند كه مصطفي مستور در طول داستان بايد تلاش كند اين مسائل را به شكل داستاني به خواننده بگويد. البته تلاش هم مي‌كند اما اگر ما نمي‌توانيم با آنها رابطه خاصي برقرار كنيم نه به اين دليل است كه اين اثر ضعيف ارائه شده، چون من به اندازه خود از اين اثر لذت برده‌ام، بلكه شايد دليل اين امر آن باشد كه نوع كتاب‌هايي كه ما در يك دوره خاص مي‌خوانديم با اين اثر متفاوت بود و اين كتاب به سمت جايگاه خاصي در كتابخانه در حركت است.
اين داستان‌نويس اصفهاني ادامه داد: كتاب روي ماه خداوند را ببوس با شكلي متفاوت با من همراه شد و شايد تا به حال كتابي اينچنين نخوانده بودم. خوشحالم با نويسنده‌اي آگاه و با جرأت آشنا هستم چرا كه آثارش در يك قالب ادبي كه داستان بود سفره‌اي بي‌بديل را گسترانده است.
اين منتقد اضافه كرد: پس از روي ماه خداوند را ببوس، با كارها و آثار ديگر مستور آشنا شدم و كتاب چند روايت معتبر مستور را خواندم. اين كتاب از يك متن آغازين شروع مي‌شود. برخي المان‌هاي شروع در متن وسيع و گسترانده مي‌شود و همانند گوشواره براي متن عمل مي‌كند اين شروع‌ها عصاره داستان‌ها هستند كه بالا آورده مي‌شوند.
وي با اشاره به داستان چند حكايت درباره عشق و داستان كشتار، افزود: يكي از بخش‌هاي خوب آثار مستور، نامه‌اي است كه در داستان مربوط به عشق زن و مرد در قطار آورده مي‌شود و نامه‌نگاري‌هاي اين دو فرد كه بايد اذعان كنم بسيار بر من تاثير گذاشت.
خدايي در ادامه داستان‌هاي مستور را سه نوع دانست و تاكيد كرد: داستان‌هايي كه مربوط به دوره كودكي است و عمدتاً در جنوب هستند، اين داستان‌ها شامل اولين عشق، اولين بلوغ‌ها، اولين ديدار و آشنايي‌ها با سينما و حتي لباس و خيلي چيزهاي كوچك ديگر هستند كه سرشار از طعم و بو و معصوميت است.
خدايي به دسته دوم اشاره كرد و گفت: گروه ديگر، داستان موقعيت‌هايي مانند يك دانشجو است كه پروژه‌‌اي داشته باشدمثلاً در ازدواج شكست خورده و ناموفق است.
اين منتقد به دسته سوم داستان‌هاي مستور اشاره و اضافه كرد: در دسته آخر ما با معماري‌هاي بلند مرتبه روبه‌رو هستيم، چرا كه در داستان‌هاي سري اول عمارت‌ها كوتاه هستند. در اين دسته، با مخلوط شدن داستان‌هاي تكه‌تكه روبه‌رو مي‌شويم كه در تلاش هستند ما را به يك سمت رهنمون باشند.

* مستور قهرمان‌هايش را به نبرد با وسوسه‌ها مي‌برد

در ادامه غلامرضا خاكي در مورد كارنامه مصطفي مستور گفت: سخنان من نقد نيست، بلكه تأملي است در جهان معنايي مستور؛ درست همانند يك توريست شتابان و نه يك باستان‌شناس.
خاكي اضافه كرد: آثار مستور از اين جهت ارزشمند است كه قهرمان قصه‌هاي او علاوه بر تفاوت‌ها در يك چيز مشترك هستند؛ در تجربه يك بيت از مولانا، آنجا كه مولانا مي‌گويد: جان گشاده سوي بالا بال‌ها/ تن زده‌ اندر زمين چنگال‌ها.
وي افزود: قهرمان‌هاي مستور دچار تضاد نيستند بلكه مستور آن‌ها را به آوردگاه و ميدان نبرد با وسوسه‌ها مي‌آورد، نبردي كه دو ساحت از وجود يك انسان در مسير معنوي با آن روبه‌روست.
خاكي گفت: مستور در مصاحبه‌اي چنين عنوان كرده: «من تا بخشي از تجربه داستان را حس نكنم داستاني نمي‌نويسم، در واقع هيچ داستاني ندارم كه صرفاً به قصد نوشتن يك قصه، پشت كامپيوتر نشسته باشم. هميشه بايد يك انرژي كافي براي نوشتن داستاني فراهم شود. اين انرژي را دقيقا نمي‌شود تعريف كرد اما بخش مهمي از آن محصول غواصي روح است.» پس ما با داستان‌نويسي روبه‌رو هستيم كه از غواصي خويش گزارشاتي مي‌دهد و از نگاه نقاداني كه با رويكرد ادبي به آثار مستور مي‌نگرند گاهي اين امر معقول مي‌افتد.
اين منتقد ادامه داد: قهرمانان كتاب‌ها و آثار مستور به چند دسته تقسيم مي‌شوند:
1) آنهايي كه آگاه به پوچي دنيا هستند كه در اين ميان گاهي از صوفيان هم مايه گذاشته‌ شده است.
2) قهرماناني كه در برابر وسوسه‌هاي غريب مقاومت مي‌كنند؛ كساني كه تقيد ديني دارند و برايشان مهم است كه شكست نخورده و بتوانند پيروز باشند و چه خوب بود كه مستور قهرماني شكست خورده هم مي‌داشت كه در برابر وسوسه شكست خورده دوباره بلند مي‌شد و بدين شكل مركزي‌ترين عنصر در ادبيات عرفاني يعني توبه را تصوير مي‌كرد.
3) گروه سوم گروهي كه متمايل به انقلاب روحي هستند و دست و پا مي‌زنند و اسير هستند. ولي به تعبير دقيق‌تر جان آنها در تمناي خروج از محدوديت‌ها است.
4) دسته آخر كه شايد بسيار شايع است آنهايي هستند كه از پايان عشق واهمه دارند و دقيقاً آدم را ياد سهراب مي‌اندازند: كه عشق صداي فاصله‌ها است.
وي افزود: به نظر مي‌رسد مستور نمي‌تواند از اين تفكر عبور كند كه گاهي افراد مي‌توانند از عشق‌هاي به پايان رسيده عبور كنند و به اين نتيجه برسند كه عشق توهمي بيش نبوده. معمولا براي اينكه قهرمان مستور به چنين اظهاري تن ندهد، مستور آنها را در ‌آستانه ترس نگاه مي‌دارد؛ اگرچه گاهي در اظهارات قهرمانان مستور اشاراتي مي‌شود كه نشان مي‌دهد اين قهرمانان به تكراري و يكسان بودن معشوق‌هاي زميني پي‌برده‌اند.

* تأثيرگذاري داستان بيش از 4 دقيقه طول نمي‌كشد

در پايان مصطفي مستور گفت: به نكاتي كه دوستان اشاره كردند پاسخي نمي‌دهم، چرا كه به نظرم نادرست‌ترين كار آن است كه نويسنده خود درباره كارهايش توضيح دهد.
وي گفت: داستان‌نويسان اگر بخواهند با خود صادق باشند تلاش مي‌كنند جهان را توصيف كنند و شايد از اين نظر، داستان‌نويسان يك پله از فيلسوفان پايين‌تر هستند؛ چرا كه فيلسوفان از يك شيوه غيرشخصي در پي آن هستند تا گزاره‌هايي بيابند كه جهان را تبيين كنند، در حاليكه نويسنده سعي دارد جهان را از منظر خود بيان كند، پس طبيعتا كار نويسنده كوچكتر از يك فيلسوف است.
مستور اضافه كرد: توقع من از نوشتن اين نيست كه بخواهم زندگي فردي را تغيير دهم، چرا كه اين امر از هنر بر نمي‌آيد. انگيزه نوشتن، روشن است؛ براي آن مي‌نويسم كه تأثيرگذار باشم اما اين تاثيرگذاري از 4 دقيقه فراتر نمي‌رود و بعد فراموش مي‌شود.
اين نويسنده درباره نگاه‌اش به زن گفت: ماهيت وجودي زن‌ها در طول تاريخ بحث نشده است، يكي از علت‌هاي آن هم اين بوده كه همواره قدرت دست مردها بوده و آنها بودند كه جامعه را مديريت مي‌كردند و زن‌ها همواره زيردست آنها بوده‌اند و قدرتي نداشتند؛ حتي در سده گذشته كه برخي موانع نيز برداشته شده، اين امر بسيار نمايان است.
وي ادامه داد: عامل ديگر، فيزيولوژيك زن است كه به هر حال زن‌ها گرفتار آن هستند، كه اين مساله يك سوال بزرگ در ذهن من گشوده است كه هنوز پاسخي براي آن نيافته‌ام.
وي به عامل سوم اشاره كرد و افزود: مساله ديگر خود زن‌ها هستند. آنها خود را زن مي‌كنند. يعني خودشان خصوصياتي را كه جامعه و يا نظام مردسالار به آنها ديكته كرده، به دخترانشان تزريق مي‌كنند.
مستور در پايان گفت: به نظر بنده دو دسته از آدم‌ها بسيار راحت‌اند: آدم‌هاي كوچك و آدم‌هاي بزرگ؛ انسان‌هاي عوام كه هيچ نمي‌دانند و پرسشي آنها را آزار نمي‌دهد و راحت زندگي مي‌كنند، و در مقابل، آدم‌هاي بزرگ همانند مولانا.


یادداشت های بازدیدکنندگان
نام شما / ایمیل شما

ورود و خروج
نام کاربری

کلمه عبور

مرا به ياد داشته باش
فراموش کردن کلمه عبور
ثبت نام نكرده ايد؟ عضویت
پــیـونــد ها
مجمع ناشران الکترونیک
کتابخانه‌ی امید ایران
کتابخانه‌ الکترونیکی ‌نسیم‌ رضوان
کتاب همراه
شرکت انتشارات ویژه نشر
کتاب کودک
خرید کتاب ارشاد
خبرگزاری کتاب ايران
خانه كتاب
جایزه ادبی ایران
پایگاه‌دریافت‌کتب‌الکترونیکی
پارس بوک
این روشنای نزدیک
آی کتاب
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه دانشکده پزشکی شیراز
کتابخانه الکترونیکی ویکیو
آی آی کتاب
آدینه بوک
نشر کارنگ

sokhangostar All Rights reserved 2007

 info@sokhangostar.com