10 كتاب محبوبي كه فيلم نميشوند |
|
معمولا فيلمسازان برای تهيه نسخه سينمايی هر كتاب داستانی كه با اقبال عمومی مواجه میشود، دست به كار میشوند. اما كتابهای محبوبی نيز وجود دارند كه تهيه نسخه سينمايی از آنها غير ممكن به نظر میرسد.
به گزارش خبرگزاری كتاب ايران (ايبنا) به نقل از اگزمينر، بعضی نويسندهها با تهيه نسخه سينمايی از آثارشان مخالفت میكنند، گرچه اين كار برايشان درآمد خوبی دارد اما ترجيح میدهند با تبديل كتابهايشان به فيلم عنصر تخيل در خوانش اثر از سوی خواننده را از ميان نبرند.
وب سايت اگزمينر به معرفی ده اثر محبوب داستانی پرداخته كه فيلم نشدنشان نه به دليل مخالفت خالق اثر، بلكه به دليل شيوه و فضای روايتی شان غير ممكن است:
1. «طاعون» نوشته «آلبر كامو» اين كتاب كه تمثيلی است از اشغال فرانسه توسط آلمانها در دوران جنگ جهانی دوم، آنقدر از تعمقات فلسفی نويسنده درباره مرگ و زندگی و طبيعتانسانی پر است كه نسخه سينمايیاش حتما چيز خوابآوری از كار در خواهد آمد.
2. «خانه برگها» نوشته «مارك دانيلوفسكی» قسمت عمده جذابيت اين كتاب در عجيب بودن آرايههای تصويری آن است. نسخه سينمايی اين كتاب خلاقيت ذهن خواننده در تصويرسازی بديع آن را از ميان میبرد.
3. «كلك مرغابی» نوشته «جوزف هلر» البته اين كتاب يك بار به فيلم تبديل شده، اما سبك روايی آزاد و رندانه هلر به هيچ عنوان در فيلم قابل انعكاس نيست. در بهترين حالت سينماگر میتواند از طرح و موضوع داستان استفاده كرده و آن را به فيلم تبديل كند. علاقهمندان به سبك روايی اين كتاب بهتر است اصلا فيلم را نبينند!
4. «ناتور دشت» نوشته «جی.دی. سلينجر» دليل اينكه هرگز نمیتوان فيلمی براساس اين كتاب ساخت واضح است: بيشتر ماجراهای كتاب در ذهن راوی رخ میدهد. پرداختن به صحنههايی كه در ذهن اتفاق میافتد بسيار دشوار است. شايد نسخه صوتی اين كتاب چيز جالبی از كار در بيايد. به هر حال ... سلينجر از هاليوود بيزار است!
5. «زندگی پی» نوشته «يان مارتل» بدترين اتفاقی كه ممكن است برای اين كتاب رخ دهد ساختن يك نسخه سينمايی از روی آن است. بعضی از قسمتهای «زندگی پی» كاملا مناسب فيلم شدن هستند و بعضی از قسمتها را هم هرگز نمیتوان روی صفحه نقرهای آورد. حذف اين قسمتها شيره داستان را گرفته و از جذابيت آن میكاهد.
6. «سهگانه گورمنگاست» نوشته «مروين پيك» اين كتاب روی صفحه كاغذ به حدی عجيب و غريب است كه معلوم نيست روی صفحه سينما چهقدر عجيبتر خواهد بود!
7. «ماوس» نوشته «آرت اشپيلمن» گرچه اين كتاب يك كميك استريپ است اما نمیتواند مثل اسپايدرمن به فيلم موفقی تبديل شود. اين كميك استريب داستان عميقی است كه در آن حيوانات نقش آفرينی می كنند و چنان كه به فيلم تبديل شود بينندگان شاهد فضای تاريكی خواهند بود كه پر است از موش، سگ و گربه و البته يك قورباغه كه هر از چندگاهی از جلوی دوربين می پرد!
8. «اوليس» نوشته «جيمز جويس» بيشتر لذت خواندن اين كتاب در روشهای خلاقانه جويس در بيان فلسفهاش از زندگی، سمبلها و سبك نوشتاری اوست. ساختن فيلمی كه به جز بيان داستان بتواند روشهای پرداختن آن را نيز به تصوير بكشد، به اندازه ساختن فيلمی براساس اشعار «تی.اس.اليوت» دشوار خواهد بود.
9. «پايان كودكی» نوشته «آرتور سی. كلارك» بيشتر كتابهای كلارك برای اقتباس سينمايی مناسبند اما «پايان كودكی» بسيار بيش از آنكه به طرح داستان وابسته باشد به تفكرات و احساساتی وابسته است كه امكان انتقال آنها به روی پرده سينما وجود ندارد.
10. «بازی اندر» نوشته «اورسون اسكات كارد» ساختن فيلمی خوب براساس اين كتاب تقريبا غير ممكن است، دليل آن هم سن بسيار كم شخصيتهای اين كتاب است. «اندر» تنها پنج ساله است و اگر برای بازی بهتر از نوجوانان 12-13 ساله استفاده شود كل داستان مفهوم خود را از دست خواهد داد.
|