امید قبادی
بی کسی
یه روز سرد زمستون دلم از ,لم و آدم
باز گرفته و می دونی چقده خرابه حالم
***
تنها یارم قلمم باز توی دستم مونده باقی
می و میخونه تمومه جا کذاشته منو ساقی
***
تنهایی توی خیابون روی برفای زمستون
با یه جفت کفش کتونی ، با کف پاهای خونی
***
یه کی بود یه روزی می گفت ، آخر دنیا همین جاست
واسه مردی که شکسته توی سرما تک و تنهاست
***
لب من به خنده باز شد روی حرف مرد تنها
اما امروز خودم اینجا تک و تنها توی سرما
***
راست می گفت مرد غریبه ، دلش از دنیا خبر داشت
می دونست کسی نمونده توی دنیا تک و تنهاست
***
دنیا وقتی که می بینه ، یکی تنها و غریبه
می گه جمع کن بار و بندیل ، وقت رفتنت رسیده
***
دنیا هم جایی نداره واسه آدمای تنها
کمه هر چی گوش تو دنیاست ، واسه درد سینه ی ما
***
یه دونه گوش توی دنیاست ، که همیشه همدم ماست
کاغذ سفید و خالص ، وسعتش قد یه دریاست
***
هر چی درد بود توی سینم ، خالی کردم روی کاغذ
گفت واسه دردای سینم تا قیامت داره طاقت
***
دنیای به این بزرگی با وجود کلی آدم
چرا پس یکی نیومد برسه یه بار به
دادم
***
به خدا منم همینجام ، روبه رو تون توی دنیا
برسین به داد قلبم ، مونده اینجا تک و تنها
***
دستشو آروم بگیرید ، الکی واسش بمیرید
هرچی داره غم و غصه ، همه رو ازش بگیرید
***
بزارید خالی شه از غم ، در بیاره رخت ماتم
رنگ تازه ای بگیره نزارید تنها بمیره
***
قلمم جوهر تموم کرد بس از بی کسی گفتم
صدای قلبمه می گه نزار از تپش بیفتم
بیوگرافی
من امید قبادی 24 ساله از مشهد دانشجو رشته مکانیک سیالات هستم.اشعار و ترانه های زیادی سرودم اما تا به حال کتابی منتشر نکردم،تمام زندگی من در درون سروده هایم جا گرفته
|